سلام . چقدر برایم جالب و زیبا و آموزنده بود . خوشحالم از اینکه با حضورت به این دنیای قشنگ دعوت شدم . موفقیتت را در تمام عرصه های زندگی آرزومندم.
و در جواب کامنتت میگویم . آری درد دارد این زندگی اگر درست چشمانمان را باز کنیم و درد دیگران را با سلول سلول وجودمان بخواهیم حس کنیم .آری درد دارم . از مرگ نابهنگام جوانانی که مثل گل پرپر میشوند . پاک و معصوم به خواب میروند و بعد میروندو میروند...................................
ممنونم جناب فاطمی .. شرمنده می کنین .. این یعنی دارین می گید من نمیام دیگه :)) هر وقت بیام تو بلاگ حتما سعی می کنم به صفحه تون سر بزنم ، شما خودتون با ستاره سهیل در رقابت هستید هر 350 سال یه بار از نزدیکی وبلاگ ما رد میشین .. ;)
پاسخ:
شما خیلی لطف دارین..... خیلی زیاد.. ممنون از شما..
آخر چطور شد که هر سه تایی یکدفعه نوشتن را کنار گذاشتید!؟
پاسخ:
سلام
حال شما خوبه؟ ببخشید مدتی بود نیستیم، ولی شما همچنان لطف دارین نسبت به ما..
بله یکی از بچه ها خر شده زن گرفته اینکه دیگه اصلا مارو یادش رفته...البته گه گداری زنگ میزنه خدارو شکر.. از دیگر دوستان که سال اخر دانشگاشونه و پابان نامه دارن و این چیزارو بهونه کردن ...البته هستن دوستانی که برامون مطلب زیاد فرستادن یه جورایی تلمبار شده ولی منم یکم تنبلیم میشه و کارای بیرون و بهونه کردم و دیگه رقیتون کم شده.... آخه نمیشه تنهایی همه کار کرد... کاش مثل شما هدف بزرگی داشتیم و زود کمرنگ نمی شد ... البته مسلما خیلی ها دوس دارن بنویسن ولی کسی که صرفاً نیت خالص داشته باشه و به فکر هزینه و درآمد نباشه اخه کم پیدا میشه... ولی با این حال خیلی دوس دارم ادامه بدم ولی یه شوک نیاز دارم و اینکه دوستانی که اعتماد داشتم و برگردونم... حتی گفتم این دامنه رو هم کسی بخواد میفروشم..در این حد...
با این حال اگه سری بزنم به اینجا حتما به وبلاگتون میام..شاید نظر ندم ولی می خونم...
ببینم چی میشه...شاید ادامه دادم... موندم..
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.