آسمانی(حضرت فاطمه س)
شـرح طهارت تویـی ملک نجابت همی بحـر قنـاعت تـویـی علم بلاغت همی
عالم امکان همین عرف تـو نه نـام شـد نـام تـو از نـام او آمـد و اکــرام شـد
همچو که زهرایی ات حاصل محراب شـد فاطمه از فاطـره جملـه ز القـاب شـد
بحـر تماشـای تسبـیـح تـو کاید زمیـن هرکه درآن آسمان شد ملک الحق گزین
فکر تـو پویـا کنـد فلسفـه ای در سـرم تا ز تـو خواهش کنم مهـر تـو آید بـرم
بسط همی داده ایـن واژه عصمت تو را مرتبتـی کیـن خدا کرده بـه کوثـر صدا
حامل نامت دهان جای تو شد عمق جان خلـق بـه سویت دوان خـانه ندارد امان
خاک چه خاکی که اینگونه تو را ساخت مه لایق مه چون تو هم سر به کسان گشت شه
ای بـه غمت مبـتـلا دخت نـبـی خـدا یـار دل مـرتضی در ره دیـن هم صـدا
شعـلـه بـه دل هـا فتـد ام ابیـهـا چنـان از سر ظلمان شـده منزل تـو بی نشـان
ای که تویـی حـاصلم درد تو شد قـاتلم تـاب نگیـرد دلـم در پـی یک سـاحلم
گر چه زمان از کفت فاصله دارد قـرون نشـر وضوحت شـود در دل آدم فـزون
پــرده دری می کنـد ثـقـل تمنـای مـا بلکـه شـود شافـعش روضـه مرضیه تـا
شاعر: کاظم لمسو
شعرهای فاطمی-نوحه شهادت حضرت فاطمه-شعر شهادت حضرت فاطمه-اشعار فاطمی-اشعار شهادت-مدح حضرت فاطمه-القاب حضرت فاطمه